تولد
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت:چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک... پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت; ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . ! قدر مادرتون رو بیشتر بدونید نظرات شما عزیزان:
بله مادر بهترین نعمته
وبت نازه,منتظرتم که بیای |
About![]()
سلام دوست هاي خوبم به وب من خوش امدي امدم تا بگويم دوستت دارم.... خواستم بگويم بهترينمي......... خواستم بگويم ........ تنهايم........... تنها تر از انچه كه باور مني........ اميدوارم كه دوستم بداري............... پروفايلم فعاله به صفحه دوم هم حتما سربزنيد
Archivesتير 1390خرداد 1390 Authorsلیلا و مری سورنا و الی جوونLinks
شوری سنج اب اکواریوم
SpecificLinkDump
همه چي بگو.....
کاربران آنلاین: بازدیدها :
|