سلام بهونه يقشنگ من براي زندگي آره بازم منم همون دیونه همیشگی
با تو هستم از وب يكي از بچه هاي گل برداشتم خيلي خيلي ازش خوشم اومد ........يه جورايي حرف دل منه به دوستم ......يا كسي كه هيچ وقت هيچ نسبتي با من نداشت نمي دونم ........ولي ...........تقديم به(s&s)
زندگی زيباست زشتی های آن تقصير ماست در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست زندگي آب رواني است روان ميگذرد.......... آنچه تقدير من و توست همان می گذرد
بچه که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيم
جمع آوری شده توسط پارس اسكين :
- بيهوده متاز که مقصد خاک است - هرگز برای خوشبختی امروز و فردا نکن - نماز وقت خداست انرا به ديگران ندهيم - هرگاه در اوج قدرت بودی به حباب فکر کن - هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود - دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود - هرگز از کسي که هميشه با من موافق بود چيزي ياد نگرفتم - خطا کردن یک کار انسانی است امّا تکرار آن یک کار حیوانیست - دستي را بپذير که باز شدن را بهتر از مشت شدن آموخته است - تنها موقعی حرف بزن كه ارزش سخنت بیش از سكوت كردن باشد - هیچ زمستانی ماندنی نیست...حتی اگر تمام شبهایش یلدا باشد - مرد بزرگ، كسي است كه در سينۀخود ، قلبي كودكانه داشته باشد - سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر كه بتوانی چراغی به آن نصب كنی - يادها رفتند و ما هم ميرويم از يادها. کي بماند برگ کاهي در ميان بادها - دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است - هيچوقت نمیتوانيد با مشت گره کرده ، دست کسی را به گرمی بفشاريد - نگاه ما به زندگي و کردار ما تعيين کننده ي حوادثي است که بر ما مي گذرد - کاش در کتاب قطور زندگي سطري باشيم ماندني ... نه حاشيه اي از ياد رفتني - هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد ، او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد - در برابرکسی که معنای پرواز را نمیفهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد
من كه خيلي خوشم اومد گفتم و.اسه شما هم بزارم منبعشم پارس اسكين
از كجا مي دانيد كه شب بي حوصله ابستن يك حادثه نيست....... لحظه ها از پي هم مي گذرند...... وسكوت سايه ساريست كه در ان ثانيه ها مي گذرند............. به كدامين معيار اشك را مي سنجيد؟.............. عشق معنايش چيست.....در كتابي كه شما فلسفه اش مي خوانيد...... ورفاقت!!چه غريب افتاده در ميان همه ي مدعيانش امروز؟ وصداقت!!واژه يزيباست كه فقط گوش شما ميشنود........ به كجا مي رود اين راه كه پايانش نيست؟........... وچه شورانگيز است شاعر اين ميكده عاشق باشد عاشقي سوخته در اتش عشق................................
من خودم خيلي اين شعر رو دوست دارم گفتم شايد شما هم خوشتون بياد..... فعلا
اخ جونمي جون ديگه جدا تموم شد بالاخره كارنامه هاي درخشانمون!!!!؟ واي از خوشحالي دارم بال در ميارم واقعا باور نمي شه كه ديگه 3 ماه از دست اين مدرسه و كادر اميدوارم شما هاهم از دست مدرسه خلاص شده باشيد يا اگه نشديد زود خلاص بشيد.......
گفت تا آخرش با تو میمانم.... گفتم آخرش کجاست؟ گفت آخر دنیاست....
گفتم آخر دنیا کجاست؟ گفت تا آخرش با تو میمانم.... گفتم آخرش کجاست؟
گفت آخر دنیاست.... گفتم آخر دنیا کجاست؟ گفت از نگاهم پیداست....
گفتم نگاه تو، رو به کجاست؟ گفت نگاهم رو به پایان زندگیست....
گفتم پایان زندگی کجاست؟ گفت لحظه ای که از عشقت میمیرم…
مدتی گذشت ، او مرا تنها گذاشت ، قلبم بی صدا شکست....
اتولدت مبارك .....................13 هم رجب سالروز امدنت مبارك......... (a)تولدت مبارك اميدوارم هميشه بخندي و شاد باشي .............
اي تنها دليل رد كردن هر دليل و اي تنها بهانه ي آوردن هر بهانه ديوانه ي مهرباني تؤام.... اي بهترين چه خوب شد كه به دنيا آمدي و چه خوبتر شد كه دنياي من شدي پس براي من بمان و بدان كه تو تنها بهانه براي بودني تولدت مبارک.
دلم براي بچگي هام تنگ شده ............... خدايا ..........چيكار كنم با اين دلتنگي ............... دلم براي خدا تنگ شده........ خدايا كجايي ........از خدا چرا صدا نمي رسد ........مگه ما بنده نيستيم...... كاش ...............كاش...............
چقدر خوبه آدمی یكي رو دوست داشته باشه نه به خاطر اينكه نيازش رو برطرف كنه نه به خاطر اين كه كس ديگري رو نداره نه به خاطر اينكه تنهاست و نه از روي اجبار بلكه به خاطر اينكه "اون شخص ارزش دوست داشتن رو داره...... انقدر پشت پنجره هاي تنهايي نشستم كه همه ي رهگذران اشنا به تنهايي من شده اند ......همه ي انان براي من ارزوي ديدار تو را مي كنند .............ارزوي ديدار تو را مي كنند .......كاش ....... دوستت دارم ....... بعداز 3 ماه بالاخره ديدمش ولي دوستش دارم كاش ........... من دوستت دارم چون تو خودت هستي من تو را براي خودت مي خواهم ...........تو خودت خوبي من تورو اونجوري كه خودت خودت رو دوست داري دوست دارم من تورو اوني كه هستي مي خوام نه جور ديگه .................... خوب باش تا خوب دوست داشته باشم..........
غیر دل چیزی ندارم ، که بدونم لایق تو
مي خواستم ازت نبرم ولي خودت اينو خواستي ..... مي خواستم بهترينم بموني ولي خودت نخواستي من تو تمام عمرم هيچ دوستي نداشتم هيچ دوستي ... اره هيچ دوستي دوستي .......... شايد دل كسايي كه باهاشون دوست بودم اون هم خيلي وشايد همه بگن اين ها صميمي هستن بر بوخوره ولي من هيچ دوستي نداشتم در عين اينكه خيلي دوست داشتم دليل اينكه دوستم نبودن: چون من دوستشون نبودم........ چون احساس مي كنم منو نمي فهمن خوب چي كار كنم وقتي با تمام وجودم مي گفتم دلم برات تنگ شده مي گفت همين امروز ديدمت كه........... (م-اك) هميشه مي گن حقيقت وقتي حقيقته -خبر وقتي خبره كه نگاه اول نگاه دوم رو تاييد كنه........ولي ....... چون هميشه تنها بودم
راستشو بخاي دليلي ندارم كه بگم دوستم نبودن ولي.............. شايد ................... (شايد چون از يه دوست بهتر بودن ) با اينكه تو دلم دوستم نبودن ولي دوسشون دارم دلم براشون تنگ مي شه .......... ولي كاش يكي منو باور كنه ......باور كنه باور كنه........من مي نوسم ..... چون.......تنهام.......... تقديم به ................. بحطرين حا دوصتون دارم چيه مگه بي سواتا دل ندارن
ای کسی که مامور دفن من هستی، به حرف من گوش کن... دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسیدم... چشمهایم را باز بگذار تا همه بفهمند که چشم به راه بودم و به آن نرسیدم... قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم بگذارید تا با اولین طلوع آب شود و به جای عزیزی که دوستش دارم بر سر مزارم گریه کند...
الهي يك نفر بياد قلبتو مثل من كنه بشكنه اون رو بندازه زير پاهاش لگد كنه خدا كنه كه يك كسي از راه دور صدات كنه وقتي به اونجا رسيدي حتي نخواد نگات كنه الهي خوشبختي بياد مشت بزنه به پنجرت پنجره رو تو باز كني يكهو بياد باد ببره الهي كه يكي بياد دستاتومحكم بگيره فردا كه شد رها كنه حالتو كم كم بگيره يكي بياد كه چشما تو حسابي چشم به راه كنه بهش بگي قلبم چي شد زير پاشو نگاه كنه
تولد
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت:چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک... پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت; ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . ! قدر مادرتون رو بیشتر بدونید
ندگی با صدا شروع میشه اما بی صدا تموم میشه عشق با ترس شروع میشه اما با اشک تموم میشه....دوستی واقعی هر جایی شروع میشه اما هیچ جا تموم نمیشه.....پس
بالاخره در به دري امتحان تموم شد بالاخره از شر مدرسه خلاص شديم احساس مي كنم بال در اوردم خيلي خوش حالم كه ..............................
مي دوني هميشه خدا هست تو تنهايي ها وتو جمع هاي دوستانت خدا هست هميشه مي بينه به كي چي مي گي خدا هست هنوز وقتي تنهايي خدا هست هنوز وقتي داري فكر مي كني مي بينه و از كارهي كه مي كني دلش مي شكنه پس مواظب باش كاري نكني كه هم دل خدا بشكنه هم خلقش ........... مواظب دل ها باش كه از شيشه شكستني تر واز سنگ مقاوم ترن و دوستت دارن.........مواظب خودت هم باش ..........
دوستت دارم ...........
يه روز بهم گفت: «ميخوام باهات دوست باشم؛
آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه.من هم خيلی تنهام». يه روز ديگه بهم گفت: «ميخوام تا ابد باهات بمونم؛ آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه.من هم خيلي تنهام». يه روز ديگه گفت: «ميخوام برم يه جاي دور، جايي كه هيچ مزاحمي نباشه. بعد كه همه چيز روبراه شد تو هم بيا. آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». بهش لبخند زدم و گفتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه. من هم خيلي تنهام». يه روز تو نامهش نوشت: «من اينجا يه دوست پيدا كردم. آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». براش يه لبخند كشيدم و زيرش نوشتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه.من هم خيلی تنهام». يه روز يه نامه نوشت و توش نوشت: «من قراره اينجا با اين دوستم تا ابد زندگي كنم. آخه ميدوني؟ من اينجا خيلي تنهام». براش يه لبخند كشيدم و زيرش نوشتم: «آره ميدونم. فكر خوبيه. من هم خيلي تنهام». حالا ديگه اون تنها نيست و من از اين بابت خيلی خوشحالم و چيزی که بيشتر خوشحالم می کنه اينه که نمی دونه من هنوز هم خيلي تنهام ....
احساس مي كنم منم مثل شخصيت اين داستانم .اخه منم خيلي تنهام در اوج شلوغي اطرافم تنهام
(سارا اميدوارم كه شاد باشيو پيش دوست هات خوش حال )
تقديم به بد ترين دوستم (سارا)
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن خداحافظ خداحافظ
در نهفته ترين باغ ها،دستم ميوه چيد. و اينك،شاخۀ نزديك! از سر انگشتم پروا مكن. بيتابي انگشتانم شور ربايش نيست،عطش آشنايي است. درخشش ميوه!درخشان تر. وسوسه چيدن در فراموشي دستم پوسيد. دورترين آب ريزش خود را به راهم فشاند. پنهان ترين سنگ سايه اش را به پايم ريخت. و من،شاخه نزديك! از آب گذشتم،از سايه به در رفتم، رفتم،غرورم را بر ستيغ عقاب_آشيان شكستم و اينك،در خميدگي فروتني،به پاي تو مانده ام. تقديم به تو بهترينم وتنها دليلم (a)
اشک یعنی دلبر از کویم برفت
اشک یعنی شادی از رویم برفت
اشک یعنی دیده ام او را نمی بیند دگر
اشک یعنی روی او درخواب نبینم من دگر
اشک یعنی ظلمت قلب شکسته
اشک یعنی خاطراتی که گذشته
اشک یعنی بی تو فردایی ندارم
اشک یعنی بی تو رویایی ندارم
اشک یعنی قطره های خاطره
اشک یعنی غربت یک پنجره
اشک یعنی دل سپردن تا ابد
اشک یعنی از تو خواندن تا ابد
اشک یعنی بارش یک ابر پر
اشک یعنی قطره هایی همچو در
اشک یعنی بی وفایی‚بی وفایی
اشک یعنی بی صدایی‚بی صدایی
اشک یعنی سوختن تا آسمان
اشک یعنی گریه های بی امان
اشک یعنی رفتن تو حسرت من
اشک یعنی هجرت تو ‚ماندن من
اشک یعنی آخر یک راه دور
اشک یعنی غصه ی یک مرد کور
اشک یعنی یاد روز آشنایی
اشک یعنی غربت روز جدایی ن
|